بازی (ویدیو گیم): www.1000bazi.com
موسیقی: www.1000ahang.com (به زودی راه اندازی خواهد شد)
(راستی من بندباز هستم که اینجا نوشتم! دونده دیگه اینجا نخواهد نوشت!)
آنکه زنده است نگويد هرگز ....آنچه ثابت و برجاست ..ثابت و برجا نيست ...دنيا اينچنين که هست نمي ماند
نوشته شده توسط بندباز at ۵:۱۴ 0 comments
دیگر در اینجا نخواهم نوشت زیرا:
۱- تعداد و چگالی فکری افرادی که مرا میشناسند و این وبلاگ را میخوانند همیشه به حدی بوده است که قضاوتهای گفته و نگفتهی آنان مرا آزرده میکرده.
۲- اینجا (به هر دلیلی) قیلتر شده و این مسئله به همراه مورد قبلی باعث نگرانی من از مشکلات امنیتیای میشود که با وجود اطلاع داشتن از آنها، رعایتشان نکردهام و روش کاریام امنیتی نبوده.
۳- وارد فاز جدیدی از زندگی شدهام.
وصیت را دوست ندارم چون آدم بیخود میکند مالک چیزی باشد که بخواهد بعد از مرگش هم برای گندهایی که در دنیا زده تکلیف روشن کند.
پس: اگر به نوشتههای این وبلاگ علاقهمند بودهاید، فکر میکنم به موارد زیر نیز علاقهمند خواهید بود.
با توجه به شرایط کنونی جامعهی ایران:
۱- برای امنیتتان در فضای وب فکری بکنید. برای فهم بیشتر مطلب داستان لیتل برادر(little brother) از کوری دکتروف را بخوانید.
۲- شباهتهایی که بین جنبش کنونی ایران و جنبشهای دهه ۶۰ اروپا وجود دارد میتواند برای شما جالب باشد. (مشخصهی خاص آن از نظر من: تقابل زندگی مدرن و سنتی)
۳- آنارشیسم را دریابیم. تا دیر نشده.
نوشته شده توسط دونده at ۷:۲۶ 1 comments
نوشته شده توسط دونده at ۷:۰۳ 0 comments
شما بگویید: آیا او ملکهی آرزوها نبود؟
حیف حیف که از دست دادماش.
حیف که خودم خرابش کردم.
وقتی کنارش مینشستم و شق میکردم نه تنها سرزنشام نمیکردبرعکس (دیگران که متهم به شهوت پرستیام میکنند) کلی هم خوشحال میشد.
هیچوقت به رابطههای دیگرم کار نداشت. هیچ اهل وابستگی نبود.
من یک علاقهی شدیدی به پا دارم آن هم نه ران و نه ساق پا، بلکه خود پا و انگشتان پا.
این شکلی:
حالا این آدم یکی از حساسترین نقاط بدنش، انگشت شست پایش بود. حساستر از نوک سینه و گوش!
من هم شست پایش را میخوردم و کلی حال میکردیم.
بلو جاب را هم خیلی دوست میداشت.
شاید اگر آن زمان اینقدر اُپن مایند بودم بد نبود امتحان کنیم که انگشت شستش را بکند توی کونم.
زیبایی که پیشفرض ماجرا بود: با پوستی نه خیلی سفید، باسن خوششکل وبزرگ.سینههای اندازه. صورت ظریف. چشمهای شیطون. به به آقا! به به!
منظورم از این تعریفای کلی اینه که با سلیقهی تکاملی من جور بود کلا دیگه
خیلی خیلی طبیعی و وحشی.
خیلی رله و همیشه پایه.
پایهی شیطنت، شلوغ بازی. پایهی سیگار.
پایهی انواع تابو شکنی. به حدی که بعضی وقتها فکر میکردم باید مسابقه بدهم تا یکوقت تصور خودم به عنوان یک آدم آنارشیست برای خودم کم رنگ نشود.
یک پلیامور(فراتکمهر) ذاتی و واقعی.
پایهی اینکه بریم توی اتاق، آه و اوه کنیم و جلوی مامان و بابا با پررویی بیایم بیرون و به روی خودمون نیاریم.
فمینست و پایهی فعالیتهای فمینیستی من.
اوه اوه،چه چشمهایی! وقتهای جنب و جوش همراه با شادی، مثل برفبازی یا اذیت کردن دیگران و فرار کردن، نازک میشدند در حد چشمهای ژاپنیها و کنارشان یک چین خیلی ناز میافتاد که احتمالا اثر لپهایش بود از شوق خندهی از ته دل. جاااااااااااااااااااااااااااان جااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان که چقدر دوست داشتم. و این موقع چه برقی میزد این چشمها.
اول فکر میکردم که حیف شد این رابطه. ولی الان که اینها را نوشتم، تخلیه شدم و دیدم که نه.
چیزهایی که تو اون مدت تجربه کردیم، یک احساس لحظات ناب بود و فقط برای همان لحظات بود. دوباره نمیشود مثلش را ساخت. نباید هم تلاش کرد که ساخت.
آن لحظات را ما ساختیم با خلاقیت خودمان. مثل نوشتن یک داستان یا نمایشنامه. در همهی لحظات دوست داشتیم چنین صحنههایی بیافرینیم. صحنههایی که ویژگیهای داستانی داشته باشند و نه صحنههایی که کپی لحظات تخمی رمانتیک فیلمهای هالیوودی باشند.
گونهی آدمها که مثل خودم باشیم(اینجوری اسمش رو میذارم) نیازمند پویایی هستیم. نیازمند تغییرکردن، شناخت و تغییر دادن. خراب میکنیم، آتش میزنیم و باز میسازیم ارزشهای نوی را.
اگر قرار بود ایستا بشویم با یک خریتی (مثل ازدواج یا رابطهی پایدار)مطمئنا خیلی زودتر از اونچه فکرش رو بکنی، از بین رفته بودیم.
تلاش برای پایدار کردن چنین رابطهای(چه به شکل ازدواج و چه پارتنر) نتیجهای جز از بین بردن آن زیباییها ندارد. مثل انتخاب بین فیلمنامه نویس بودن و بازیگر بودن. همه دوست دارند بازیگر بشوند تا مشهور بشوند، ولی من نمیخواهم بازیگر باشم. میخواهم خودم باشم و خودم زندگی کنم.
میخواهم وقتی دخول دارم میکنم همزمان شست پایش توی دهنم باشد. یک جور دخول دوطرفه. و این توی هیچ فیلمی نیامده باشد.
لیسیدن ابروی طرف مقابل بهام حال بدهد، با اینکه توی هیچ فیلم پورن یا رومانتیکی نیامده است.
ساختارهای خودم را بسازم و با آنها زندگی کنم.
آآآآآآآآآآآآآآااه لعنت به تلویزیون لعنت به فیلم تخمی. لعنت به فیلم پورنوی با فیلمنامه(زنده باد دوربین مخفی، زنده باد تخیل). بعد همهی آدمها انگار سکسشان را هم با همون فیلمنامه بازی میکنن.
در مقابل: چقدر زیباست: «تو گونههایت را میچسباندی به اضطراب پستانهایم»
برای من که همه میگفتند: «اون جور دختری که تو بهاش فکر میکنی اصلا وجود نداره». «کی میاد با این افکارِ تو، با تو باشه؟» «کدوم دختری حاضره . . . ؟»
حالا نتیجه اینه که من مطمئن هستم که چنین گونه مردمانی هم روی زمین زندگی میکنند. و بازهم به دنبالشان خواهم گشت تا بهشان بگویم که «ما تنها نیستیم، دست از مبارزه نکشید».
از جالبترین اشکال مبارزه برای من وقتیه که آرزوها و تخیلهات رو از مغزت دربیاری و بری دنبال عملی کردنشان. همین که جرات بکنی این کار را بکنی، کلی حال میدهد حتی اگر موفق نشوی.
امیدوارم که او بدتر از من فکر نکند.
شاد باشی و پویا عزیزم در تمام لحظات زندگیت
«فروغ فرخزاد»
نوشته شده توسط دونده at ۱۲:۲۶ 4 comments
نوشته شده توسط دونده at ۱۱:۳۶ 3 comments
نوشته شده توسط دونده at ۵:۱۳ 0 comments
نوشته شده توسط دونده at ۱۱:۱۵ 1 comments
نوشته شده توسط دونده at ۰:۱۱ 0 comments
نوشته شده توسط دونده at ۲۱:۲۰ 0 comments
موارد زیر ترجمهای است از Nonviolence_Guidelines.doc کاری از:
www.canvasopedia.org
۱- ما به کسی آسیب نمیرسانیم، و در واکنش به خشونت تلافی نخواهیم کرد.
۲- ما راستگو و درستکار خواهیم بود و با هر فردی با احترام برخورد خواهیم کرد، بخصوص با ماموران قانون.
۳- ما احساساتمان را بیان خواهیم کرد ولی به کینه پناه نخواهیم برد.
۴- ما برای مردم پیرامون خود هشدار خواهیم بود و یاری مورد نیاز را فراهم خواهیم آورد.
۵- به عنوان حافظان صلح دیگران را از توهین و خشونت حفظ خواهیم کرد.
۶- در جریان تظاهرات ما نخواهیم دوید و حرکات تحریک برانگیز نیز نخواهیم کرد.
۷- اگر یک تظاهر کننده را در حال تحریک کسی ببینیم، برای آرام کردن اوضاع پا درمیانی خواهیم کرد. اگر تظاهر کنندگان خشن بشوند، و ما نتوانیم شرایط را آرام کنیم، پا پس خواهیم کشید.
۸- ما دارایی کسی را نمیدزدیم و به آن آسیب نمیزنیم.
۹- ما هیچ سلاحی حمل نخواهیم کرد.
۱۰- ما هیچگونه الکل یا مواد مخدر را جز برای مداوا حمل نخواهیم کرد.
۱۱- ما پیمانهایی که با دیگر تظاهرکنندگان داریم را نگه میداریم. در شرایط عدم توافق جدی، پا پس خواهیم کشید.
۱۲- ما مسئولیت عمل خشونت پرهیز خود را میپذیریم، برای فرار از عواقب کارمان به دروغ یا فریب رونمیآوریم.
نوشته شده توسط دونده at ۷:۳۴ 2 comments
نوشته شده توسط دونده at ۲۲:۱۱ 1 comments
نوشته شده توسط دونده at ۱۰:۲۰ 0 comments
همهگی میدانیم که این روزها با چه شرایطی روبرو هستیم. مواردی را که در زیر اشاره میکنم، کارهای کوچکی هستند که هرکسی میتواند با هزینهی خیلی کم(در مقایسه با شهید شدن بعضی از دوستان ما) آنها را انجام دهد و به پیشبرد کارها کمک کند.
توجه کنید که خیلی از دوستان ما و افراد دارای پتانسیل زیاد دسترسی به اطلاعات ندارند، پس مهمترین کار در این روزها اطلاع رسانی و آموزش مبارزهی خشونت پرهیز است.
توجه: میتوانید از نرم افزارهای مخصوص این کار هم استفاده کنید، که بدون اینکه گوشی شما دستتان باشد، میتواند بلوتوثهای روشن را پیدا کرده و اطلاعات را به آنها بفرستد.
۲- تهیهی فیلم ۹۰ سیاسی که دربارهی دروغهای احمدینژاد است، و توزیع آن.
۳- تهیه فیلم و کلیپ مانند فیلم اشاره شده در بالا. به صورت قرار دادن حرفهای صدا و سیما یا سایتهای حامی احمدینژاد در کنار کلیپهای پخش شده از خشونت و رفتارهای متناقض حامیان دولت کودتا.
۴- الله و اکبر شبانه هر شب.
توجه: اگر در محلهی شما کسی این کار را نمیکند و نگران انگشت نما شدن هستید میتوانید با یکی دو نفر از همسایهها که میشناسید هماهنگ کنید و همزمان یک شب شروع کنید. بعد بقیه به شما خواهند پیوست.
اولویت : خیلی بالا
۵- استفادهی زیاد از لوازم برقی در ساعت ۱۰:۳۰ شب یعنی ساعت اصلی دروغ پراکنی.و توصیهی آن به همه.
۶- پخش نظرات آیات نظام و کسانی که از دیدگاه مذهبی وارد موضوع مخالفت شدهاند در بین افراد مذهبی.
از این جملهاند مجمع روحانیون مبارز.
۷- درخواست از دوستانی که خارج از ایران هستند برای راه انداختن پروکسی یا نرمافزارهایی که امکان ارتباط امن و گذر از قیلتر را فراهم میکنند. (به زودی در پستی جداگانه این مورد را توضیح خواهم داد.)
۸- آموزش کامپیوتر، اینترنت و عبور از قیلتر، به همه.
آموزشهای اصلی باید شامل (به ترتیب اولویت) ایجاد ایمیل، فرستادن، فروارد و ریپلای، تغییر آپشنهای جیمیل به https، استفاده از گوگلریدر برای خواندن و به اشتراک گذاری مطالب وبلاگها، استفاده از شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک و وبلاگ نوشتن، پاک کردن آدرس فرستنده در موقع فروارد کردن . . .
۹- گسترش و پخش این چک لیست با فرستادن روی ایمیل، فیسبوک، پرینت و . . ..
۱۰- توصیه به همه: ما بیشماریم و پر انرژیتر، جوانتر ، باهوشتر، مسلط به ابزار تکنولوژی و دنیای امروز.
نسل جوان اکثریت بزرگی از جامعهی ما را تشکیل میدهد که این جمعیت، امروزه یکسو شده است.
پس ما نباید فراموش کنیم که ما دیرتر خسته میشویم.
۱۱- ایجاد گردهماییهایی که نمیتوان آن را غیر قانونی خواند مثل عزاداری، روضه برای شهدا و . . . برای تقویت روحیهی همگروهی.
توجه: نیازی نیست که اینگونه مراسم شکل سنتی آن را داشته باشد.حتی میتوان از موسیقی مانند شعر: خرامان، خرامان، به خون در نشستی، در آیینهی دل، چو نوری شکستی، چو کبکی پریدی، تو ای مرغ عاشق، ز چشم و دهانت، برون زد شقایق . . . هم استفاده کرد. به هدف توجه کنید، که همانا تقویت روحیهی جمعی است.
۱۲- مطالعه ، آموزش و توصیهی کتاب مبارزهی خشونت پرهیز.
۱۳. اینروزها آقای محسن سازگارا ویدیوهای جالبی را در یوتیوب پخش میکند. به نظر من حرفهای ایشان تا کنون جنبهی عامالمنفعه داشته است. پخش این ویدیوها و ایدههای آن از کارهای مهم در جهت آموزش مبارزهی خشونت پرهیز است.
از جمله ایدههای ایشان زدن علامت وی یا ۷ بر در و دیوار با اسپری سبز است.
۱۴- نصب بادکنک سبز در هر جای ممکن.
نکته: سعی کنید از گازهای سبک برای باد کردن استفاده کنید. اگر دسترسی به گاز هلیوم ندارید میتوانید با استفاده از یک اسید و یک قطعه فلز مثل آلومینیوم، گاز هیدروژن تولید کنید.(اسید:از همینها که برای باز کردن چاه استفاده میشود - البته من هنوز امتحان نکردهام ولی با توجه به تجربههای پیشین آزمایشگاه شیمی، فکر میکنم امکانپذیر باشد.)
نکته ۲- از مهارتهای جوانی خود استفاده کرده و بادکنک را در جاهایی نصب کنید که به راحتی قابل کندن نباشد. مثل نوک درخت و برروی شاخههایی که تحمل کمتری دارند.در هر صورت ایمنی خود را فراموش نکنید.
۱۵- توصیه به همه: دلسرد نشوید و کار ما، کار یکی دو روز نیست.
در سال ۱۹۹۶ و ۹۷ در صربستان، میلوسویچ در نتیجهی انتخابات دست برد. بعد از سه ماه مبارزهی خشونت پرهیز که محوریت بخش زیادی از آن با دانشجویان بود، میلوسویچ شکست خورد و از تخت قدرت پیاده شد. (نقل از کتاب مبارزهی خشونت پرهیز)
۱۶ - استفاده از این پیامهای اصلی استراتژیک و پیامهای توصیه شدهی دیگر:
الف - يک باند ارعاب و ترور با نفوذ در دولت، بسيج و نيروهاي امنيتي است که ناامني ايجاد مي کند و تخريب اموال عمومي کار خودشان و به دستور آنها است.
ب- استقلال را در کنار آزادي و جمهوري اسلامي مي خواهيم و به بيگانگان اجازه دخالت در امور داخلي نمي دهيم. به دولت اجازه انگ زدن به نخبگان هم نمي دهيم.
ج- ميرحسين خواست اکثر ايرانيان است نه فقط تهران.
د- ما ملت شجاعي هستيم. با ترساندن و ارعاب به ما توهين نکنيد. قدرت اطلاعاتي و امنيتي، امانت ماست در دست شما. اگر خيانت کنيد از شما ميگيريم و به اهلش مي دهيم. نيروهاي نظامي و انتظامي فرزندان ملتند.
ه- کودتاي سياسي در قالب آراي پيش ساخته محکوم است. انتخاباتي که بر خلاف مقررات اجرا شده باطل است و شوراي نگهبان قانون اساسي بايد آن را ابطال کند. مساله ما شمارش چند صندوق پيشساخته نيست. ما خواهان تجديد انتخابات با مجريان و ناظران سالم و بي طرف هستيم.
و- نهاد روحانيت سرمايه اين کشور و پشتيبان مردم بوده است. ما خواهان برداشتن سرپوش و سانسور دولت از عزت و حرّيت روحانيتيم.
۱۷- آموزش و نشان دادن اینکه نیروهای گارد و سربازان گناهکار نیستند و آنها هم انسانهایی مانند ما هستند و ایجاد حس همگروهی بین آنان و مردم. روشها:
الف- پخش اطلاعات لازم بین مردم و نظامیان در مورد مبارزهی خشونت پرهیز.
ب- جلوگیری از برخورد خشن با سربازانی که به دست مردم میافتند.
ج- پخش خرما، نذری، آب سرد و . . . بین سربازان و ماموران.
د- جلوگیری از رفتارهای تحقیرآمیز و توهینآمیز با ماموران.
۱۸- تغییر لوگو، تم یا عکس در فیسبوک، وبلاگ و . . . به طوری که نشانههایی مانند کودتا، رای من کو؟ ، عزاداری و . . . را نشان دهد.
۹- مورد خاص برای کسانی که به برنامه نویسی و ابزار کامپیوتر علاقه دارند.
موارد مورد نیاز این روزها:
الف- نرمافزار امن برای پخش فایلهای صوتی و تصویری روی موبایل، توضیح داده شده در مورد ۱.
ب- نیاز به یک پلاتفرم عبور از قیلتر و ناشناس ماندن در وب، مثل تور tor که غیر قابل بسته شدن باشد.
ج- نیاز به راهافتادن چَت مثل آیآرسی با استفاده از تکنولوژیهایی مانند تور و جا افتادن استفاده از آن بین همه بر روی یک سرور مطمئن.
پیشنهاد به دوستان علاقهمند به کامپیوتر و برنامه نویسی: خواندن کتاب little brother نوشتهی کوری دکتروف، که دید خیلی خوبی در موردنقصهای امنیتی بر روی اینترنت برای افراد فعال اجتماعی میدهد.
نوشته شده توسط دونده at ۱۴:۳۶ 0 comments
نوشته شده توسط دونده at ۶:۵۴ 1 comments
نوشته شده توسط دونده at ۳:۴۶ 0 comments
نوشته شده توسط دونده at ۴:۵۲ 0 comments
بهترین کار در شرایط فعلی، کم کردن خشونت و بیشتر نشان دادن اعتراض، به مردم داخل و خارج کشور و رسانهها است.
دلایل اصلی انتخاب شدن حرم برای اعتراضات فردا:
۱- پس گرفتن سنگر مذهب از کسانی که از آن سوء استفاده میکنند.
۲- نشان دادن اعتراض به شکلی که تمام اقشار جامعه از آن با خبر شوند.
۳- نگذاشتن جای بهانه و تهمت برای سوء استفادهگرها و کسانی که تفرقه میسازند.
۴- کم شدن خشونتی که به نفع هیچ کس نیست.
۵- دعوت از همه ی کسانی که به موسوی رای داده اند، به تجمعی بی خطر و همچنین سازگار با عقاید اکثریت جامعه.
۶- ایجاد اتحاد بین مردمی که توسط بعضی ناآگاهان همیشه از هم جدا شدهاند، ,(یک طرف همیشه بیدین و بیدرد شناخته شده و طرف دیگر ناآگاه و عقب افتاده)
فردا ساعت ۵ حرم مطهر
مسجد گوهرشاد
نماد سبز را فراموش نکنید
کسانی که از روی اینترنت خبردار میشوند مهمترین وظیفه را برای اطلاع رسانی به دیگران دارند.
نوشته شده توسط دونده at ۱۵:۰۵ 1 comments
نوشته شده توسط دونده at ۴:۱۲ 2 comments
نوشته شده توسط دونده at ۱۲:۲۸ 0 comments
نوشته شده توسط دونده at ۷:۳۴ 0 comments
نوشته شده توسط دونده at ۱۵:۰۶ 0 comments
نوشته شده توسط دونده at ۱۲:۲۲ 2 comments
نوشته شده توسط دونده at ۰:۲۷ 1 comments
میدونید یک راه خوب برای بررسی کلاس و پرستیژ یک وبلاگ(از توی آمارش) چیه؟
اول از همه درصد ویزیتورها با سیستم عامل غیر ویندوزی مخصوصا لینوکس
دوم درصد ویزیتورها با مرورگر فایرفاکس نسبت به آی ای
شاید به قول مشدیا بگین اوهوک!!
ولی در مقابل این حرف شما من فقط یک لبخند میزنم بدون اینکه دندونام دیده بشه. چون ممکنه برقش رو ببینین.
نوشته شده توسط دونده at ۷:۵۷ 0 comments
نوشته شده توسط دونده at ۱۰:۱۸ 2 comments
نوشته شده توسط دونده at ۰:۴۰ 0 comments
نام: ملت ایران
نام مستعار: جمهوری اسلامی ایران
جرم: کشتن تخیل
نوشته شده توسط دونده at ۱۲:۰۲ 0 comments
در ادامهی حرف دختری از پرسیا :
بیشک روزی فراخواهد رسید که در ایران سایهی شومی بر روی سر هر رابطهی دختر یا پسر(و هر ترکیب یک یا چند جایگشتی از این دو) نخواهد بود.
نوشته شده توسط دونده at ۹:۴۲ 1 comments
نوشته شده توسط دونده at ۹:۵۱ 0 comments
تا وقتی که به قوانین احمقانه گردن بنهیم، آن قوانین تغییر نخواهند کرد.
نوشته شده توسط دونده at ۹:۲۸ 0 comments
نوشته شده توسط دونده at ۸:۰۶ 0 comments
ميناستريت سقوط كرد.
اورکها کارشان را کردند.
سواران روهان به خاک و خون کشیده شدند.
و سرزمینهای میانه در سیاهی فرو رفت.
-------------------------------------------
میناستریت، سرزمینهای میانه: قسمتهایی از سرزمینهایی که داستان ارباب حلقهها و داستان هابیت (نوشته تالکین) در آنجا اتفاق میافتد.
اورکها: شخصیتهای بدجنس و زشتی در داستان ارباب حلقهها یک چیزی مثل نوچههای دیوها توی شاهنامه
روهان: منطقهای که مردم آن سوارکاران جنگجویی و دلاوری دارد.
نوشته شده توسط دونده at ۵:۵۷ 0 comments
نوشته شده توسط دونده at ۹:۱۷ 0 comments
نوشته شده توسط دونده at ۲:۱۸ 0 comments
نوشته شده توسط دونده at ۲:۴۶ 0 comments
نوشته شده توسط دونده at ۱۵:۳۱ 0 comments
ماراتون دویدن، برای من و کسانی مثل من یک آرزو است. شکستن یک حریم. شکستن یک مرز.
مرزی که بر توانایی انسان گذاشته شده. میتوان نشان داد که این مرز وجود ندارد.
نوشته شده توسط دونده at ۰:۲۳ 0 comments
یکی از پاروزنان این وبلاگ دوباره برگشته.
بعد از ۳ ماه سفر در دو کشور سوریه و ترکیه آخرش من رو گرفتند و چند هفتهای رو در زندانهای خارجه آب خنک خوردم(البته بیشتر از همه هوموس و برغل خوردم که بعدا سر فرصت میگم چی هستن) و مثل سگ انداختنم بیرون و برگشتم جای اولی که بودم. ولی با کلی تجربه و از همه مهمتر کلی داستانهای خفن که از خلافکارای توی زندان شنیدم.
بزودی داستانهای زیادی براتون تعریف خواهم کرد از ماجراهای این سفر.
بدجوری هم سیگاری شدم در حد روزی یک پاکت و این حرفا. سربازیام هم یک سال عقب افتاد.
عرض دیگری نیست
هست البته ها! ولی نمیگم
نوشته شده توسط دونده at ۱۲:۴۵ 1 comments