آیا جنگ خواهد شد؟
چند سالی است که سایهی مرگبار جنگ بر روی کشور افتاده است و ما هر روز از خود میپرسیم که: آیا جنگ خواهد شد؟
شاید بعضا کمی در دل احساس خوبی داشته باشیم از اینکه اتفاقی که برای افغانستان یا عراق افتاد برای ما هم بیافتد. حتی اگر مثل عراق یا افغانستان شویم هم حداقل ۵۰ سال کشور عقب خواهد افتاد.
در این نبشته به دلایلی که احتمال وقوع جنگ را زیاد نشان میدهد میپردازم:
۱-به نظر نگارنده جنگ ایران و غرب به شکل جنگ عراق یا افغانستان نخواهد بود. مزرعه حیوانات (جرج اورل) را به یاد میآورید؟ آسیاب را به یاد میآورید؟ پس از حملهی انسانها و خراب شدن آسیاب چه اتفاقی افتاد؟ همه به سراغ بدبختیهای خود رفتند و فقط خوکها قدرتمندتر شدند. به نظر شما این آسیاب شباهت زیادی با نیروگاه اتمی ما ندارد؟ نیروگاهی که خیلیها را دیدهام که فکر میکنند اگر راه بیافتد مشکلات اقتصادی کشور هم حل خواهد شد!!
۲-جامعهی ایران به مرحلهی بحرانیای رسیده است. جوانهای زیادی وارد عرصه جامعه شدهاند و میخواهند در اداره کشورشان نقش داشته باشند. این جوانها که بیشترین بخش جمعیت کشور را تشکیل میدهند، وبلاگ مینویسند، از کشور فرار میکنند، بعضی ازدواج کردهاند و یا کاری دست و پا کردهاند و برای فراهم کردن پول برنج هر روز خون دل میخورند و فحش میدهند، فعالیتهای اجتماعی(مثل فمینیستی) میکنند. این افراد جایی در اداره کشورشان ندارند ، نمیتوانند پولدار شوند و یا زندگی با آرامشی داشته باشند. خوب با این همه موی دماغ پر انرژی چه میتوان کرد؟ آیا راهی بهتر از یک جنگ و کشتن عدهای از آنها وجود دارند؟
۳-من در سالی کنکور دادم که بیشترین جمعیت پشت کنکور بود و سال بعد از آن جمعیت متقاضی کنکور کم شد. هم اکنون من به سن سربازی رسیدهام. میدانید این یعنی چه؟ یعنی الان پشت در سربازخانهها مثل آن زمان پشت کنکور صف بسته شده است. دوستم که که اسفندماه برای سربازی اقدام کرده بود قرار است ماه ۶ امسال اعزام شود. سربازخانهها کاملا پر هستند و در بعضی پادگانها که از سربازها شنیدهام اضافه بر ظرفیت هم سرباز گرفتهاند. حال بگویید چه وقتی بهتر برای جنگ هست؟
۴-طبق گزارشی(که فکر میکنم در رادیو زمانه خواندم) مبلغی بیش از صد میلیارد دلار در دوران احمدی نژاد به صندوق زخیرهی ارزی وارد شده است. و تمام این مبلغ بعلاوهی مبلغی از آنچه از زمان خاتمی در این صندوق به جا مانده بود، خرج شده است. سازمان برنامه و بودجه هم که منحل شده است و هیچ کس از دولت نخواهد پرسید که این پول چرا و چگونه و براساس کدام بخش بودجه خرج شده است. آیا ممکن نیست که این مبلغ برای خرید و ساخت تسلیحات نظامی و آمادگی برای جنگ مصرف شد باشد؟ وزارت دفاع اخیرا با کارگاههای ریختهگری و تراش زیادی در سطح کشور قراردادهای تولید قطعه بسته است. به هرکارگاه قطعهای کوچک داده شده و درخواست تعداد بالا برای آن شده است. کسی نمیداند که یک قطعه کوچک استوانهای که در فلان کارگاه کوچک در یک زیرزمین تولید میشود، کدام قسمت از یک خمپارهانداز دوشی یک نفره است!(همانهایی را میگویم که ایران به حزبالله در جنگ با اسرايیل داده بود)
۵-احمدینژاد میداند که در دور بعدی رای نخواهد آورد. همچنین جناح او نخواهد توانست به سادگی خاتمی(در صورت کاندیدا شدن) و یا یاران او را در انتخابات حذف کند. چه وقتی بهتر از ۱سال آینده در انتهای رییس جمهوری احمدینژاد است برای براه انداختن جنگ؟
۶-خاطرات گذشته را فراموش نکنید. فراموش نکنید که شبی که قرار بود فردایش شورای امنیت دربارهی ایران رایگیری کند، ایران دست به آزمایش موشکی زد که میتوانست کلاهک هستهای حمل کند. حرفهای احمدینژاد را فراموش نکنید، تمام تهدیدها و توهینهای او را که باعث تحریک و سروصدا در سطح جهان شده را یک بار در ذهن مرور کنید.
برای تحلیل حرفها و رفتارهای احمدینژاد فکر میکنم این توصیه به درد بخورد:
احمدینژاد را احمق فرض نکنید، مطمناَ کسی که توانسته است رییس جمهور کشوری بسیار پولدار(حتی بیشتر از کشور پولدار و پیشرفتهای مانند نروژ) بشود نمیتوانسته آدم احمقی باشد.
۱ نظر:
Chera aziz! mitavanad!Chon ray avardanash ra madyune hemaghate admahyi chon man ast ke ruze entekkhabat raftam kuh
ارسال یک نظر