۱۳۸۷ مرداد ۲۲, سه‌شنبه

نظری درباره‌ی توییتر و کمی هم از ازدواج گروهی

خیلی اوقات این جمله را می‌شنویم: ارتباطات بر روی نت نمی‌توانند جای ارتباط حضوری را بگیرند و اثر بخشی کافی را ندارند.
زمانی، برای از بین بردن این نقص در دنیای ارتباطات، ابزار‌های مختلفی مانند چت صوتی (voice chat) یا وب‌کم و همچنین استفاده از اسمایلی‌ها(smileys) پر‌کاربرد شدند.
با حضور رشد استفاده از وب و ابزارهای جدید آن، این نقص بیشتر خود را نشان می‌دهد و ابزار‌های ارتباطی جدیدی برای رفع آن به وجود می‌آیند. در این پست به معرفی ابزاری نسبتا جدید در این زمینه می‌پردازم که معتقدم می‌تواند ارتباط بر روی وب را حتی از ارتباط حضوری موثر‌تر کند.
موارد بسیار متفاوتی از استفاده از توییتر یا ابزار‌های مشابه آن در جاهای دیگر مانند فیس‌بوک وجود دارند. عده‌ای از آن تنها به عنوان یک میکرو‌بلاگ استفاده می‌کنند و جملات زیبا، اشعار یا جک‌هایی که به نظرشان جالب است را منتشر می‌کنند(همان کار وبلاگ‌های مینیمال) و بعضی هم برای ارتباطی نسبتا غیر مستقیم با دوستان و . . ..
در برخورد‌هایی که با دوستان یا وبلاگ‌های افراد مختلف داشتم با نظر‌های متفاوتی در زمینه‌ی استفاده از توییتر مواجه شدم. مثلا یک نفر کلا استفاده از توییتر را به عنوان میکروبلاگی برای بیان عقاید انتخاب کرده و استفاده‌های دیگر را بی‌دلیل و بی‌معنی می‌دانست. بعضی از دوستان می‌گفتند:٬ ای‌بابا این هم باز یک چیزی که مد شده مثل کامیونیتی‌های ارکات که فقط مردم بگن ما هم هستیم!٬. آنچه مرا در این زمینه به فکر واداشت استفاده‌های مدرن از این گونه ابزار بود.

۱- وقتی دو نفر از ما در دنیای واقعی (حضوری) همدیگر را می‌بینیم. طبق عادت می‌‌پرسیم چطوری؟ چه خبر؟ چه کارها می‌کنی؟
خیلی وقت‌ها این کار بدون توجه به جواب طرف مقابل انجام می‌شود، ولی لحن و حالت صورت طرف مقابل، برداشتی کلی از موقعیت روحی وی به ما می‌دهد. و ما با استفاده از این داده‌ها تصمیم می‌گیریم که با وی چگونه صحبت کنیم. مثلا اگر ببینیم طرف حوصله ندارد خوب ممکن است خیلی با او شوخی نکنیم.

حال اگر بدانیم به عنوان مثال این شخص در طول روز چه فعالیت‌هایی انجام داده و به چه مسائلی فکر کرده است، می‌توانیم برداشت کاملتری از وضعیت روحی این شخص داشته باشیم و ارتباط بهتری را با او برقرار کنیم. در زندگی روزمره ما آن‌قدر وقت نداریم که برای کسی که با او مواجه می‌شویم در جواب چه‌خبر تمام زندگی را از صبح که بیدار شدیم تا آن لحظه برایش مثل یک داستان تعریف کنیم. حتی اگر تمام تلاش‌مان را هم بکنیم، باز مسایلی را فراموش خواهیم کرد.
این مساله بروی نت به شدت سخت‌تر می‌شود. چون ۱-حالت صورت همدیگر را نمی‌بینیم، ۲-سرعت تایپ کردن از حرف زدن کم‌تر است و ۳- در نوشتار، لحن به خوبی پدیدار نمی‌شود.

۲- دو(یا بیشتر) دوست را در نظر بگیرید که در یک خانه در کنار هم زندگی می‌کنند. این افراد ممکن است روزی(یا مثلا نصف روز) را بگذرانند بدون این‌که با هم صحبتی بکنند و هر کدام کار و مشغله خود را داشته باشند، ولی بدلیل حضور فیزیکی، در کنار هم و دیدن دیگری و فعالیت‌های او به مقدار زیادی احساس تنهایی نمی‌کنند.
ممکن است این افراد در کنار هم بنشینند و بدون صحبت کردن در کنار هم چایی بنوشند. ولی بر روی وب هیچگاه نتوانسته‌ایم چنین تصوری از حضور دیگری را توسط ابزار‌هایی مانند چت برقرار کنیم.

و آما توییتر :
حال تصور کنید می‌خواهید با فردی صحبت کنید. به صفحه‌ی توییتر او می‌روید و وضعیت‌‌اش را بررسی می‌کنید. همین جمله‌های ساده‌ی روز را خواهید دید:
رفتم سر کوچه سیگار گرفتم ؛)
با مامانم دعوام شد
دارم 1984 رو می‌خونم
برم یک چرت بخوابم بعدش بیام ام‌دیک رو نصب کنم
این کتاب‌هم خیلی جالبه!!
و . . .
این جملات که در نظر بیشتر افراد دنبال کردن آن‌ها کاری ابلهانه است، ناگهان معجزه‌ می‌کنند.
وقتی این جملات را بررسی می‌کنید، متوجه خواهید شد که تصور بسیار بهتری از آنچه با ٬جواب چه خبر؟٬ یا ٬چه کار می‌کنی؟٬ می‌شنوید، از حالات روحی او بدست خواهید آورد.(و یا حتی بهتر از آنچه از دیدن حضوری عایدتان می‌شود.)

حال یک گروه دوستی را در نظر بگیرید که کار نسبتا مشترکی دارند. مثلا یک گروه وبلاگ نویس که دغدغه‌های مشترک دارند و یا حتی یک تیم برنامه‌نویسی، این افراد بدون این‌که نیازی به دادن گزارش از فعالیت‌های انجام شده‌شان داشته باشند، می‌توانند به سادگی با توییت کردن از وضعیت پیشرفت پروژه خبردار شوند.و لازم نیست هر دقیقه بپرسند:٬پس این چی شد؟ اون چی شد؟ چرا این کار رونکردی؟٬ . تنها کافیست به صفحه‌ی توییتر مراجعه کنند. توجه کنید که اگر از آن دسته تنبل‌ها هستید که همیشه بهانه‌ای برای انجام ندادن کار خود دارند، با وارد شدن به یک گروه توییتی ضرر خواهید کرد!!

یک خانواده را در نظر بگیرید. خانواده‌ای شامل چند زن و شوهر(group marriage) یا همان خانواده‌ی سنتی معمولی(زن، شوهر و بچه‌ها)
این افراد با استفاده از توییتر می‌توانند ارتباط بهتری را در خانواده خود داشته باشند. مثلا یک نفر از اعضای یک ازدواج گروهی در اتاق خود نشسته و احساس تنهایی می‌کند*، وی تصمیم می‌گیرد لحظاتی را با یک نفر از همسرانش(هم‌جنس یا غیر‌هم‌جنس فرقی نمی‌کند همه همسر هم هستند و برای هم ارزشمند.) بگذراند، خوب عموما انتخاب این امر در حالت عادی بدون مزاحمت برای تنهایی دیگران امکان پذیر نیست. این فرد به راحتی می‌تواند به صفحه‌ی توییتر همسرانش نگاهی بیاندازد و لحظاتش را با هر کسی را که فکر می‌کند حالت روحی مناسبی دارد و این کار باعث مزاحمت برای او نمی‌شود، بگذراند. مثلا او می‌داند که نباید مزاحم کسی که نوشته است: ٬دارم انسان در شعر معاصر می‌خونم٬ بشود ولی فرد دیگری در خانه هست که نوشته: ٬دلم چایی می‌خواد٬ و در چند پست عقب‌تر هم نوشته: ٬چند وقته می‌خوام این فیلم ارباب حلقه‌ها رو ببینم، حس‌اش نمیاد!٬ . خوب اگر من جای این فرد باشم خیلی سریع دو تا لیوان چایی می‌ریزم به سراغ همسر عزیزم می‌رم تا لحظات شیرینی رو با هم بگذرونیم و اگه هردو‌مون موافق بودیم فیلم ارباب حلقه‌ها رو هم ببینیم.
برای این‌که می‌دانم اکثریت غریب به اتفاق شما پلی‌اموروس نیستید، مثالی هم از خانواده‌ی سنتی می‌زنم:
این صحنه‌ را تجسم کنید: زن از سر کار به خانه می‌آید، مرد در حال پختن غذا است و بچه‌ها در حال تلویزون نگاه کردن. زن پشتش را به در می‌کند و در حالی که با نوک پا کفشش را بیرون می‌آورد با آرنج در را باز می‌کند. مرد از آشپزخانه می‌گوید: ٬ عه! چرا نون نخریدی؟٬ و یکی از بچه‌ها هم می‌گوید:٬مامان امروز خانوم معلم دعوام کرد. بابا هم نذاشت با کنسول ویی** بازی کنم.٬ خوب هر دو نفر این جملات را بدون توجه به موقعیت روحی زن خانواده ابراز کرده‌اند. این افراد می‌توانستند در صفحه‌ی توییتر زن خانواده ببینند که امروز با رییس‌اش دعوا کرده و بعد از خروج از محل کار هم قصد خرید داشته و طبیعتا الان خسته‌تر از این‌ حرف‌ها هست و این‌طور صحبت کردن او را بسیار خسته‌تر می‌کند. این افراد می‌توانستند با او مهربان‌تر برخورد کنند و رفتاری مطابق موقعیت روحی او بکنند. ولی حیف که سنتی هستند!!

--------------------------------------------------------------------------
* در یک ازدواج گروهی هرکس باید حریم خصوصی‌اش حفظ شود و فردیت‌اش از بین نرود و اتاقی برای کار و تنهایی خودش داشته باشد.
**Wii کنسول جدید نینتندو که در آن به جای دسته‌های معمولی که تنها با دکمه، بازی را هدایت می‌کنند با جابجا کردن دسته می‌توان بازی را هدایت کرد. یکی از ساده‌تری بازی‌های این دستگاه تنیس است که من خیلی دوستش دارم و در اولین برخورد ۲ ساعته‌ی من با این دستگاه باعث شد ۲ روز دستم از کتف درد بکند.

هیچ نظری موجود نیست: