وای که نمیدونین چقدر خوشحالم که دوباره اومدم بنویسم.
بعضی روایتها میگن که بلاگر ایرانو تحریم کرده. تو این مدت هم صفحهی اصلی بلاگر من نمیاومد. خوب حالا فعلا اومده و من ادامه میدم.
این هم ماجرای مصاحبه با من توی دانشگاه:
توی دانشگاه بودم که دیدم دو نفر با هیجان خاصی وارد دانشکده ادبیات شدن و به سمت نفر کناری من ، جلوی غرفه فروش کتابهای زبان اومدن. هردو جوون بودن و گزارشگر موهای بوری داشت که به روش بچه مرتبهای دانشگاهی بهاش شکل داده بود و یک فوکول کوچولو با مزه هم داشت که اونو خواستنی میکرد. ریش پروفسوری کوتاه و سن حدود ۲۳. نفر قبلی حاضر نشد مصاحبه کنه و این شد که به طرف من اومد. با سرعت و هیجان صحبت میکرد ولی من سعی میکردم بر اثر رفتار اون به هیجان نیام و چرند نگم. آخه میدونین چیه؟ از بس آدم مصاحبههای کلیشهای و چرند رو تو تلویزیون میبینه وقتی نوبت خودش میرسه ناخودآگاه میخواد همون حرفا رو بزنه.
جملههای گزارشگر رو با هیجان خاص یک گزارشگر لوس تلویزیون ایران بخونید.
- سلام به نظر شما انتخابات سالم چهجور انتخاباتی هست؟
من هیجان زده شده بودم و میخواستم اشتباه نکنم تا بهترین جواب رو بدم با آرامشی که با سختی سعی میکردم حفظش کنم گفتم:
: به نظر من همچین چیزی در شرایط موجود امکان نداره و شرایطش هم اینه که همهی افراد بتونن نظرات و دیدگاههاشون رو بیان کنن.
- نامزد انتخاباتی خوب از نظر شما چه کسی هست؟
: کسیایه که بعد از انتخابات به حرفهاش عمل کنه که همچین چیزی با قوانین فعلی وجود نداره چون هیچ مرجعی وجود نداره،که اگر کسی به حرفهاش عمل نکرد بررسی بشه یا حتی در موردش صحبت بشه.
- به نظر شما اخلاق انتخاباتی خوب چه اخلاقیه؟
: به نظر من اینجا اخلاقی وجود نداره و قرار هم نیست کسی اخلاقی عمل کنه، چیزی که اینجا حکم میکنه قانونه.
-من چند تا کلمه میگم، شما اولین چیزی که به نظرتون میاد رو بگید.
و بلافاصله گفت: انتخاب.
: میبخشید من بدون اینکه فکر کنم حرفی نمیزنم. نمیتونم جوابتونو بدم.
با حالتی که صداش کم کم محو میشد گفت خیلی ممنون و رفت و معلوم بود که امیدش برای جهت دادن به حرفای من توی مصاحبه بر باد رفته.
بعضی روایتها میگن که بلاگر ایرانو تحریم کرده. تو این مدت هم صفحهی اصلی بلاگر من نمیاومد. خوب حالا فعلا اومده و من ادامه میدم.
این هم ماجرای مصاحبه با من توی دانشگاه:
توی دانشگاه بودم که دیدم دو نفر با هیجان خاصی وارد دانشکده ادبیات شدن و به سمت نفر کناری من ، جلوی غرفه فروش کتابهای زبان اومدن. هردو جوون بودن و گزارشگر موهای بوری داشت که به روش بچه مرتبهای دانشگاهی بهاش شکل داده بود و یک فوکول کوچولو با مزه هم داشت که اونو خواستنی میکرد. ریش پروفسوری کوتاه و سن حدود ۲۳. نفر قبلی حاضر نشد مصاحبه کنه و این شد که به طرف من اومد. با سرعت و هیجان صحبت میکرد ولی من سعی میکردم بر اثر رفتار اون به هیجان نیام و چرند نگم. آخه میدونین چیه؟ از بس آدم مصاحبههای کلیشهای و چرند رو تو تلویزیون میبینه وقتی نوبت خودش میرسه ناخودآگاه میخواد همون حرفا رو بزنه.
جملههای گزارشگر رو با هیجان خاص یک گزارشگر لوس تلویزیون ایران بخونید.
- سلام به نظر شما انتخابات سالم چهجور انتخاباتی هست؟
من هیجان زده شده بودم و میخواستم اشتباه نکنم تا بهترین جواب رو بدم با آرامشی که با سختی سعی میکردم حفظش کنم گفتم:
: به نظر من همچین چیزی در شرایط موجود امکان نداره و شرایطش هم اینه که همهی افراد بتونن نظرات و دیدگاههاشون رو بیان کنن.
- نامزد انتخاباتی خوب از نظر شما چه کسی هست؟
: کسیایه که بعد از انتخابات به حرفهاش عمل کنه که همچین چیزی با قوانین فعلی وجود نداره چون هیچ مرجعی وجود نداره،که اگر کسی به حرفهاش عمل نکرد بررسی بشه یا حتی در موردش صحبت بشه.
- به نظر شما اخلاق انتخاباتی خوب چه اخلاقیه؟
: به نظر من اینجا اخلاقی وجود نداره و قرار هم نیست کسی اخلاقی عمل کنه، چیزی که اینجا حکم میکنه قانونه.
-من چند تا کلمه میگم، شما اولین چیزی که به نظرتون میاد رو بگید.
و بلافاصله گفت: انتخاب.
: میبخشید من بدون اینکه فکر کنم حرفی نمیزنم. نمیتونم جوابتونو بدم.
با حالتی که صداش کم کم محو میشد گفت خیلی ممنون و رفت و معلوم بود که امیدش برای جهت دادن به حرفای من توی مصاحبه بر باد رفته.
۲ نظر:
این روایتو من دفعۀ قبلی با یه کیفیت دیگه شنیدم...
چهجوری یعنی؟
ارسال یک نظر