یک بازی جالب دوستان مطرح کردهاند، که چون من دوستی در وبلاگستان هنوز ندارم، کسی مرا دعوت نکرده است. ولی من از تخصص دیرینهی دوستیابیام استفاده میکنم و خودم را داخل این بازی میکنم.
۱ - مشکل سانسور: یک جمله مشهور میگوید: خطرناکترین کتاب، کتاب تطهیر شده است.
به نظر من مشکل اصلی در رشد کتاب و کتابخوانی نبود کتاب خوب یا سانسور شدن کتابهای خوب است. چندی پیش کتاب چاپ جدید صد سال تنهایی را در دست گرفتم که رویش نوشته شده بود متن کامل. وقتی کتاب را کمی زیر و رو کردم متوجه شدم که از جامهی زربفتی که قرار بود در دست داشته باشم تنها کهنهپارهای به دست من دادهاند که حتی به درد گردگیری هم نمیخورد. خوب وقتی این کتاب رادوست من خوانده بود و لذت نبرده بود نمیتوان او را مقصر دانست یا تعجب کرد.
۲- مشکل درآمد: با چاپ الکترونیک چیزی به نویسنده نمیرسد، آن هم نویسندهای که مدتی از عمرش را گذاشته تا کتاب بنویسد. همین داستان کوتاه نویسی هم کلی انرژی فرد را میگیرد و بالطبع در صورتی که نویسنده نتواند تمام وقتش را به نوشتن و تولید بپردازد آثار خیلی بزرگی هم نخواهیم داشت. این روزها ما با حقیقتی روبرو هستیم: در جامعهی ما تنها روشنفکر گلخانهای رشد میکند، یعنی کسی که برای مثال خانوادهاش او را پشتیبانی میکند تا بتواند بخواند و بنویسد و فکر کند و اعتراض کند. متاسفانه کسانی که کار میکنند با توجه به شرایط اقتصادی امروز نمیتوانند در کنارکار و زن و بچه به نوشتن بپردازند.
به همین دلیل نمیتوان به چاپ الکترونیکی کتابهای خوب خیلی امیدوار بود داشت.
۳- مشکل قانون کپیرایت: مشکل دیگری که سر راه چاپ الکترونیک هست مساله حق مالکیت معنوی و نبود قانون در این زمینه است. بخصوص وقتی که برای گریز از سانسور ارشاد فرد به چاپ الکترونیک رو آورده باشد دیگر نمیتواند انتظاری از قانون برای حمایت از خویش داشته باشد.
طرح من:
حتما کتابهای قدیم را بیاد میآورید!!؟ منظور همین ۱۰-۱۵ سال به قبل است که امکانات چاپ کافی نبود. در آن زمان اگر کتابی اشتباه چاپی داشت به راحتی نمیشد این اشتباه را در زمان چاپ اصلاح کرد بنابراین بیشتر کتابها در اولین صفحهی خود صفحهی ضمیمهای داشتند که که اشتباههای چاپی را با آدرس و شکل صحیح نشان میداد.
حتما تا الان متوجه منظور من شدهاید. نویسندگان ما میتوانند بدون معطلی هر جایی را که ارشاد از آنان خواست پاک کنند و سریع مجوز چاپ خود را بگیرند. سپس بر روی وب صفحهی اصلاحیهی کتاب خود را (با نام خود یا اَنانیموس) منتشر کنند. با این روش حداقل ۸۰ درصد کتابها قابل چاپ خواهند شد و آن هم با کیفیت بالا.
البته این کار قبلا برای بعضی از کتابها انجام شده است. ولی من فکر میکنم که باید کمی اینکار منسجم شود و رواج یابد. و این امر نیازمند نوعی بسیج است.
تو دو لیست(TODO):
- تشکیل یک میلینگ لیست برای تماس و اطلاع رسانی سریع
نکته: افرادی که در زمینهی اُپن سورس فعالیت میکنند اهمیت میلینگ لیست را برای کارهای گروهی میدانند.
همچنین در صورت فیلتر شدن سایتها میتوان صفحات اصلاحی را برای اعضا میل کرد.
پ.ن. فکر میکنم یک گروه برای این کار راهاندازی شده در گوگل. به نام نو سانسورکه فعلا پرایِوٍسی سنگینی داره ولی راه اندازهاش میگن که بزودی پرایوٍسی نرمال خواهد شد و فعلا برای راه انداختن کار است. البته اعضا میتوانند برای گروه میل بزنند تا به همهی اعضا برسد.
- تبلیغ این روش:
روشها:
با لینک دادن به این پست یا پستهای مشابه که این ایده را ترویج میکنند
در صورتیکه نویسندهای میشناسید که کتابی منتشر کرده است با او صحبت کنید و از او اصلاحیه بخواهید.
اطلاع رسانی به اطرافیان در مورد اصلاحیههای منتشر شده و کتابهایی که میتوانند بدون سانسور بخوانند.
-تولید محتوا:
خوب، نویسندگان که تکلیفشان مشخص است و خود میدانند چطور باید با کتاب خود برخوردکنند.
افراد دیگری هم ممکن است در این بین باشند و نسخههای قدیمی سالهای ۵۷ و . . . که چاپ، آزاد بود را داشته باشند. این افراد میتوانند بر کتابهای موجود در بازار اصلاحیه بدهند.
۳ نظر:
خيلي خوب بود. وقت كردي اين مطلب را هم با عنوان : « از س ك س و شياطين ديگر» را بخوان.
http://www.valselit.com/article.aspx?id=1171
يه مشکل کوچولو اين طرح داره، تقريباً ميشه گفت فقط بر و بچههاي فعال اينترنت ازش خبر دارن و بقيه، نه. اين کار تبليغات ميخواد که امکانش نيست.
خوب توی هر خانوادهای حداقل یک نفر هست که به اینترنت دسترسی داشته باشه. در ضمن چه ابزاری قویتر از وبلاگ برای تبلیغ هست؟
و این تنها راه فرار ما از سانسور هستش که داره ادبیات ما رو به فنا میده
ارسال یک نظر